اولین و آخرین حکم اعدام در اسرائیل؛ وقتی آیشمن روی آن در ایستاد

 

 

۶۰ سال پیش، در روز ۳۱ مه ۱۹۶۲ (۱۰خرداد ۱۳۴۱)، آدولف آیشمن در اسرائیل اعدام شد. او از افسران ارشد نظام هیتلری و از طراحان و تدارک‌کنندگان اصلی سازماندهی هولوکاست یا قتل‌عام شش میلیون یهودی اروپا در جنگ جهانی دوم بود. هم ماجرای شناسایی آیشمن در آرژانتین و انتقالش به اسرائیل و هم نگرانی دولت آلمان از روند محاکمه او و حرف‌هایی که خواهد زد بخشی از جنبه‌های حساس این دادگاه بودند.

قرعه اجرای حکم اعدام آیشمن به نام سربازی به نام شالوم نجار افتاده بود، از یهودیان یمن که ۱۰ سال پیش‌تر به اسرائیل مهاجرت کرده بود.

در حالی که دو دقیقه‌ای از نیمه‌شب ۳۱ مه ۱۹۶۲ می‌گذشت، شالوم چندان برایش راحت نبود که مجری حکم اعدام باشد. او در این لحظه باید دری را باز می‌کرد که آیشمن با حلقه دار بر گردن، بر روی آن ایستاده بود. در باز شد و آیشمن با طناب در فضا معلق ماند. نجار بعدها گفت که این اولین و آخرین باری است که کسی را کشته است.

آیشمن پروتکل‌نویس و عضو فعال گروهی از بلندپایگان رژیم هیتلری بود که در ژانویه ۱۹۴۲ در جلسه‌ای در برلین که به «کنفرانس وان‌زه» (کنفرانس در ساحل دریاچه وان) معروف شد درباره جزئیات و نحوه اجرای تصمیم قبلی رژیم مبنی بر نابودی کامل یهودیان اروپا بحث و تصمیم‌گیری کرد. جلسه را راینهارد هایدریش، مدیر اداره مرکزی امنیت آلمان هیتلری و رئیس آیشمن هدایت می‌کرد.

بعدها که ماشین مرگ رژیم هیتلری در این اردوگاه‌ها به حرکت درآمد آیشمن از این مکان‌ها و شیوه کشتار دیدن کرده بود.

موضوع اصلی بحث و تصمیم‌گیری در کنفرانس وان‌زه هم به نحوه بازداشت و انتقال جمعی یهودیان اروپا به اردوگاه‌های مرگ برمی‌گشت. متد ساخت اتاق‌‌های گاز برای قتل‌عام جمعی یهودیان هم موضوع جلسه بود.

آلمان و ترس از بازداشت و محاکمه آیشمن
اعدام آیشمن در اورشلیم نقطه پایان محاکمه‌ای بود که در سطح بین‌المللی توجه بسیار برانگیخت و تلنگر و انگیزه‌ای بود برای خود جامعه آلمان که محاکمات بیشتری را در باره افراد همکار و همراه با رژیم هیتلری سازمان دهد، محاکماتی که بعداً به محاکمه‌های آشویتس معروف شدند.
نه تنها محاکمه که چگونگی فرار آیشمن در سال ۱۹۵۰ به آرژانتین و اقامت ۱۰ ساله مخفیانه او در این کشور، به رغم اطلاع دولت وقت آلمان غربی هم موضوعی کم‌اهمیت نبود.

آیشمن پنج سالی پس از پایان جنگ جهانی دوم با نام‌های مستعار همچنان در آلمان زندگی می‌کرد و نهایتاً در سال ۱۹۵۰ سر از آرژانتین درآورد. در این کشور نام مستعار ریکاردو کلمنت را بر خود گذاشت و به عنوان تکنیسین برق در یک شرکت تولید کامیون وابسته به مرسدس بنز مشغول به کار شد.

بعدها معلوم شد که سازمان امنیت آلمان غربی دستکم از سال ۱۹۵۲ محل اقامت آیشمن در آرژانتین را می‌دانسته، ولی به دلایل و مصلحت‌های مربوط به جنگ سرد و ارتباط آیشمن با یکی از مقام‌های و مشاوران ارشد در دستگاه دولتی آلمان پس از جنگ، در رابطه با او اقدامی نمی‌کند.

بنا بر اسنادی از سازمان سيا که در سال ۲۰۰۶ با موافقت کنگره انتشار علنی یافتند و به فعالیت‌های این سازمان در دهه شصت قرن گذشته برمی‌گردند، نهادی در درون ارتش آمريکا که بعد از جنگ مسئول تعقيب رد جنايتکاران اصلی رژيم هيتلری بود در سال ۱۹۴۸ در نزديکی منزل خانواده آيشمن خانه‌ای را کرايه می‌کند به اين اميد که مقام ارشد رژيم هيتلری روزی برای ديدار با خانواده خود به آنجا سر ‌زند و با پای خود به دام بيفتد. اما چنين اتفاقی نمی‌افتد.

در سال ۱۹۵۲ با شروع و تشديد جنگ سرد و با توجه به نقش مهمی که آمريکا در اين جنگ برای آلمان غربی قائل بوده است اصولا تعقيب و شناسايی کسانی مثل آيشمن و خبرگان امنيتی رژيم هيتلری که شماری از آن‌ها اکنون در دولت آلمان پس از جنگ در مصادر ريز و درشتی به کار گمارده شده بودند از دستور کار خارج می‌شود.

در اسناد يادشده سازمان سيا آمده است که اين سازمان در سال ۱۹۵۳ رسماً به پليس سالزبورگ در اتريش اطلاع می‌‌دهد که دولت آمريکا به فعاليت‌های خود جهت دستگيری آيشمن پايان داده است. به اين ترتيب، پنج سال بعد هم که شعبه سيا در شهر مونيخ به واشینگتن گزارش می‌دهد بنا به داده‌هايی که از سازمان اطلاعات آلمان به دست آورده است، آيشمن با نام مستعار کلمنت از سال ۱۹۵۲ در آرژانتين زندگی می‌کند مقامات ارشد سيا و دولت آمريکا با ملاحظه حساسيت دولت آلمان اين گزارش را در کشو می‌گذارند و سروصدايش را درنمی‌آورند.
منتها از همان سال ۱۹۵۲ در کنار سازمان امنيت آلمان، فرد ديگری به نام لوتار هرمان، از بازماندگان اردوگاه‌های مرگ رژيم نازی که پس از جنگ در آرژانتين سکنی گزيده بود، نيز به طور تصادفی به حضور آيشمن در اين کشور آمريکای جنوبی پی می‌برد. او اما با توجه با سمپاتی ملموس مسئولان ارشد سفارت آلمان غربی در آرژانتين صلاح نمی‌بيند که مسئله را با آن‌ها در ميان بگذارد، بلکه نام مستعار آيشمن و محل دقيق اقامت او را در سال ۱۹۵۷ در نامه‌ای به «فريتس بائر» اطلاع می‌دهد که در آن زمان دادستان ايالت هسن آلمان و از تعقيب‌کنندگان پيگير پرونده جنايات نازی‌ها بود.

بائر نيز که از بازماندگان اردوگاه‌های مرگ بود به مقامات آلمانی اعتماد نمی‌کند و از اين می‌ترسد که آن‌ها آيشمن را قبل از دستگيری با خبر کنند و موجبات فرارش را فراهم آورند. اين گونه بود که وی با واسطه با آشنايی در وزارت خارجه اسرائيل تماس می‌گيرد و اطلاعات دريافتی را به او می‌دهد.

موساد گرچه اقداماتی را در رابطه با اين داده‌ها انجام می‌دهد، اما اولويت درگيری با کشورهای عربی باعث می‌شود که مسئله به‌طور جدی پیگیری نشود و تا سه سال بعد يعنی تا ماه مه ۱۹۶۰ که آيشمن توسط موساد از آرژانتين ربوده شد، او کماکان زندگی راحت و آسوده‌ای را در آرژانتين و در ميان شمار ديگری از کارگزاران رژيم هيتلری که به اين کشور گريخته بودند داشت.

آیشمن ولی حرفی نزد
آنچه باعث شد که مورد آيشمن از دستور کار خارج نشود و سرانجام اسرائيلی‌ها را به ربودن او برانگيزد همانا پيگيری‌های شخصی کسانی مانند «ترويا فريدمان» و «سيمون ويزنتال» بود که هر دو پس از رهايی از اردوگاه‌های مرگ هيتلری دست‌اندرکار جمع‌آوری اسناد و شناسايی عاملان اصلی قتل و کشتارهای اين رژيم و دستگيری آن‌ها شدند. سرنخ‌هايی که اين دو به دست می‌آورند در کنار پيگيری و سماجت بائر سرانجام رئيس موساد را به صدور دستور انجام يک عمليات ديگر برای شناسايی آيشمن و ربودن و انتقال او به اسرائيل وا می‌دارد.

روز ۱۱ آوریل ۱۹۶۱ که محاکمه آیشمن در اورشلیم کلید خورد، کنراد آدنائر، صدراعظم وقت آلمان، شخصاً بیانیه‌ای را از رادیو کشور قرائت کرد و با خشنودی از شروع این محاکمه و تلاشی که آلمان غربی برای گسست از تاریخ سیاه خود در جنگ جهانی دوم داشته‌ است، سخن گفت. او البته نگفت چرا این گسست هنوز به یک بازبینی و وارسی آن تاریخ سیاه در آلمان غربی راه نبرده و چرا دولت آلمان بر خلاف بیانیه صدراعظم، در خفا نسبت به روند محاکمه آیشمن و حرف‌هایی که خواهد زد نگران است. به‌خصوص سخن‌گفتن احتمالی آیشمن از همکاری و آشنایی‌اش با هانس گلوبکه می‌توانست به دردسر و بی‌آبرویی بزرگی برای دولت آلمان غربی بدل شود.
هانس گلوبکه از مقامات ارشد وزارت کشور هيتلر بود که در تنظيم و تدوين قوانين معروف به «قوانين فطری نورنبرگ» که مبنای تعقيب و سرکوب يهوديان شد نقش اصلی را داشت و پس از تصرف اسلواکی به دست قوای آلمان خود رأساً بر تعقيب يهوديان و کمونيست‌ها و همه مخالفان حکومت آلمان نظارت می‌کرد.

او ظاهراً در سال‌های آخر جنگ با برخی مخالفان درون ارتش آلمان که به رغم يهودی‌ستيزی‌شان خطر شکست سياست‌های جنگی هيتلر را حس کرده بودند، تماس گرفت و از اين رو سايه‌ای از ابهام بر کارنامه او در ماه‌های پايانی جنگ باقی ماند. با اين کارنامه بحث‌انگيز اما، گلوبکه به دست راست آدنائر، صدراعظم پس از جنگ آلمان بدل شد و به عنوان رئيس دفتر او نزديک‌ترين مشاورش بود.

با بالاگرفتن جنگ سرد يکی از موضوعات تبليغاتی دولت آلمان شرقی عليه همسايه غربی خود همانا حضور مقامات دوران هيتلری در دستگاه اداری جديد اين کشور بود و در اين رابطه رسانه‌های برلين شرقی تمرکز خاصی بر سابقه گلوبکه داشتند. در اين راستا حتی دادگاهی هم به صورت غيابی و برای نشان دادن آلودگی دولت آدنائر برپا کردند که به حبس ابد برای گلوبکه رأی داد.

آدنائر اما کماکان به مشاور ارشدش وفادار ماند و تا آخر دوران صدراتش نيز از او جدا نشد. ظاهراً بايد بيش از ۴۰ سال می‌گذشت تا در زمانه‌ای که ديگر جنگ سرد به تاريخ پيوسته و آدنائر و گلوبکه و ساير مقامات وقت دو سوی آلمان خاک شده‌اند واقعيت ماجرا بيشتر از پرده برون افتد و برای معاصران جز جنبه تاريخی و درس‌آموزی نداشته باشد.

آنچه هانا آرنت نمی‌دانست
در جریان دادگاه، وکیل مدافع آیشمن تقاضا کرد که گلوبکه هم به عنوان شاهد به دادگاه فراخوانده شود که با مخالفت قضات دادگاه روبه‌رو شد.

خود آیشمن هم در جریان دادگاه نامی از گلوبکه نبرد که بعدها معلوم شد به ارتباطات و رایزنی‌های فشرده میان سازمان‌های امنیتی کشورهای مختلف و مناسبات دوستانه و فشرده میان آدنائر و داوید بن گوریون، نخست‌وزیر اسرائیل، بی‌ارتباط نبوده است. اسناد و مدارک این ارتباطات هنوز هم در آرشیو سازمان امنیت خارجی آلمان (BND) مهر بسیار محرمانه بر خود دارند.

به رغم ابهامات در باره نحوه ربودن آیشمن از اسرائیل و به رغم نگرانی و بحث‌انگیزی نوع نگاه دولت آلمان به محاکمه او، این محاکمه بالاخره با حضور گسترده خبرنگاران داخلی و خارجی و پوشش گسترده رسانه‌ای آن در جهان آغاز شد و هشت ماه به درازا کشید.
آیشمن در تمام طول محاکمه تلاش کرد که بگوید نقشی محوری در قتل عام یهودی‌ها نداشته است و صرفاً حلقه‌ای کوچک در ماشین جهنمی رژیم هیتلری برای این قتل عام بوده و خلاصه «مأمور بوده است و معذور». ۱۶۰۰ سند و شهادت ۱۰۰ بازمانده هولوکاست در دادگاه اما تردید اساسی در ادعاهای آیشمن ایجاد کردند و بر این مدعا خط بطلان کشیدند.

یکی از اسناد ارائه شده‌ در دادگاه حکایت از این داشت که آیشمن حتی در زمستان سال ۱۹۴۴ که شکست آلمان هیتلری در چشم‌انداز بود باز هم به تصمیم و سماجت خود در کشتار یهودیان ادامه داد و بر اعزام چهارصد هزار یهودی مجارستان به اردوگاه‌های مرگ پای فشرد.

هانا آرنت، فیلسوف و سیاست‌شناس معروف آلمان هم که گزارش‌هایش از دادگاه آیشمن برای مجله نیویورکر توجه بسیاری برانگیخت، عمدتاً آیشمن را بروکراتی فاقد باور به کارهای خود و نمادی از «ابتذال شر» توصیف می‌کند. او با این همه می‌نویسد که آیشمن حتی اگر در یک نظام اقتدارگرای بروکراتیک صرفاً عامل اجرای دستورات بوده است، ولی باز هم از سهم و مسئولیتش در جنایت نمی‌کاهد.

البته نه دادستان و نه قاضی دادگاه و نه هانا آرنت در آن زمان خبر نداشتند که آیشمن در زمان حضورش در آرژانتین و در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای صوتی، از خاطرات و تلاش‌های خود در راه قتل عام یهودیان گفته و افسوس خورده که چرا «این پروژه تا به آخر و کشتن همه یهودیان امکان انجام نیافت».

دادگاه آیشمن با استناد به مجموعه اسناد و پروتکل‌ها و دستورات و آمار و ارقامی که او امضا کرده بود به این نتیجه رسید که او نقشی محوری در در طراحی‌، سازمان‌دهی و اجرا و نظارت بر هولوکاست داشته است. مسئولیت در کشتار جمعی یهودیان در اتاق‌های گاز هم از دیگر جرایم آیشمن عنوان شد و برای همه این‌ها نهایتاً دادگاه، آیشمن را به «جنایت علیه یهودیان» و «جنایت علیه بشریت» محکوم کرد و مجازات اعدام برای او تعیین کرد.

روندی که هنوز قطع نشده است
وکالت آیشمن را روبرت سرواتیوس، وکیل معروف آلمانی، بر عهده داشت. او در دادگاه معروف نورنبرگ که بلافاصله پس از پایان جنگ برای محاکمه اعضای ارشد بازداشت شده رژیم هیتلری تشکیل شد، نیز وکالت برخی از متهمان این دادگاه را برعهده داشت.
هزینه وکالت آیشمن، یعنی مبلغی که به سرواتیوس داده شد ۲۰ هزار دلار بود که دولت آلمان به رغم آن که آیشمن شهروند آن محسوب می‌شد آن را برعهده نگرفت و خود اسرائیل آن را پرداخت کرد. سرواتیوس از فروش خاطرات زندان آیشمن هم مبلغ قابل اعتنایی دریافت کرد.

در آخرین ساعات روز سی مه ۱۹۶۲، آیشمن با یک کشیش آخرین حرف‌ها را زد و جرعه‌ای شراب سر کشید و همراه با شالوم نجار به راه افتاد، تا این‌که روی آن در ایستاد و …

این اولین و آخرین اعدام در تاریخ قضایی اسرائیل بود.

معروف است که آیشمن قبل از اعدامش خواسته بود که نزد يک خاخام به آيين يهودی در‌آيد. علت را پرسيده بودند. گفته بود که بگذار تا يک يهودی ديگر کشته شود.

فریتس بائر که در شناسایی و بازداشت و انتقال آیشمن به اسرائیل نقشی محوری داشت در فضای ناشی از محاکمه او در آلمان نیز به رغم مقاومت‌ها و عدم همراهی‌ها پیگیر نازی‌زدایی از دوایر مختلف شد و محاکمه دست‌اندرکاران آن رژیم را پی گرفت، در دادگاه‌هایی که بعدتر به نام دادگاه‌های آشویتس معروف شدند.

بازبینی انتقادی تاریخ آلمان در آن جنگ و درس‌گیری از آن کژراهه و جنایت بزرگی که رقم خورد،به خصوص حالا که نسل فعال در آن جنایت دیگر کمتر در قید حیات است راحت و روان‌تر پیش می‌رود و همچنان بخشی مهم از گفتمان آموزشی و رسانه‌ای در آلمان و تقویت فرهنگ دمکراسی و رواداری در این کشور است.

منبع متن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *