درباره خواندن رمان حجيم مارسل پرست
تا آخرش خواندي؟
بهادر اميرحسينی
طي اين سالها در فضاي ادبي ايران و بازار حاكم بر نشر از رمان هفت جلدي پروست استقبال خوبي شده و دستكم سالي يك بار تجديد چاپ شده است. سوال اينجاست كه در جامعه كمحوصله با درصد مطالعه پايين، چطور است كه از اين رمان استقبال شده و روانه قفسه كتابخانهها ميشود؟ پاسخ كلي و هميشگي كه خود ناشي از عدم درك پروست و در كل ادبيات است در قالب يك جمله الكن نمود دارد: «براي ادا و پز فرهنگي ميخرند يا اينكه پس از خوانش دو جلد آن را رها ميكنند.»
مراد از نگارش اين يادداشت نقدي از عبارت بالاست كه از دو جمله با ياي تخيير شكل گرفته و قصد آن زدن ادبيات است نه دغدغه ادبيات و بالا بردن كيفيت خواندن.
مساله خريد و خواندن رمان «در جستوجوي زمان از دست رفته» حاصل كنجكاوياي است كه متن در وجود مخاطب برانگيخته تا از لابهلاي انبوه گزينهها دست به آن يازد. اين خصيصه مهم و درخوري است كه برخي آثار ادبي توان ايجادش را دارند به خصوص در فضاي حاكم بر نشر كه يك اثر خارجي كه با سختگيري و حساسيتهاي ناشي از مميزي و رعايت هنجارها چه از جانب ناشر و چه نهادهاي ذيربط مواجه است و هر اثري به راحتي توان نشستن بر ذهن و دل مخاطب را ندارد. پس كنجكاوي به مثابه يك امكان در بطن رمان و محيط حاكم بر آن، مخاطب را به سمت خود سوق داده و با خود همراه ميكند و اينجا ديگر مجالي براي بهانههاي كليشهاي چون حجم زياد و كمحوصلگي و پايان عصر رمان در ميان نيست.
مورد دوم كه در واقعيت نيز خيلي نمود دارد همان نيمه رها كردن «در جستوجوي زمان از دست رفته» است. آيا اين اتفاق از سر بيحوصلگي است يا جذاب نبودن رمان؟ اين جذاب بودن يا نبودن خود نيز مقوله مفصلي است كه مبدا آن از جمله معروف هوراس كه شيرين بودن ادبيات را در كنار سودمندي قرار داده شكل گرفت و نيازمند بررسي بيشتري در مورد شيريني ادبيات است و فلسفه آن. آيا جذابيت در آن حل ميشود يا خير و اصلا ادبيات و خاصه رمان به عنوان يك مساله براي مخاطب جدي حتما بايد واجد شيريني و جذابيت باشد؟ پاسخ را ميتوان به مدد نظريه رولان بارت تا حدي دريافت و بسط داد. بارت اثر پروست را رو كردن ايدههاي جستوجو ميداند نه خود جستوجو و آن را متن خام محشري براي خوانش و ميل به نقد ميداند. بنابراين، استدلال قوي بارت را ميتوان به خوانش هرمقدار از متن تسري داد و خواننده را بر ضيافتي كه پروست تدارك ديده وارد كرد. در نتيجه به پايان رساندن آن هدف نهايي نيست بلكه فقط يكي از گذارههاي موجود است چون طرح ايده جستوجو ملاك است نه خود آن و با خوانش دو يا چند جلد نيز ميتوان سهيم شد. بياييد با هم تمرين كنيم كه در مواجهه با اين رمان از هم نپرسيم كه تا آخر خواندي؟!