راوی کتاب گرگ مغول اول شخص است که زندگی چنگیزخان را از زبان خودش روایت می کند؛ او در ابتدای داستان، تنها نوزادی است که با انگشتان کوچکش از پستان مادیان – و نه مادرش – شیر می مکد و در پایان کتاب گرگ مغول به گفته نویسنده «وقتی همه چیز منظم است آدمی به سرعت می میرد و بعد زمان به دلخواهش جریان می یابد».
بوئورچو ، نزدیکترین دوست «تموچین» در آستانه خوابی ابدی گذشتهها را مرور میکند. ـ آمادهای؟ رنجیدم ـ عجب سؤالی، من مغولم و اکنون ترک اسب آنکه زندگیش سراسر وقف عطشناکترین مرد روزگار بوده، آماده است تا مخاطب بر آن بنشیند و از پنهانی پروازهای این قوم مرموز باخبر شود.
«بوئورچو» با چنگیزخان پیمانی ابدی بسته است، جنگها و دشواریها را پشت سر گذاشتند و چون برادری همیشه همراهش بوده است، با این همه او نیز چرخ دروغ را پیش روی خود مییابد، چرخی که استخوانهای متهم را آرام، آرام خرد میکند و…
و اینها به خاطر یک زن است، زنی که گرگ مغول تشنه اوست.
شانزده ساله بودم، تنم کامل بود و میل مهیب ویرانگری در من زبانه میکشید… بوئورچو، نزدیکترین دوست تموچین، در آستانه خواب ابدی گذشتهها را مرور میکند: ـ آمادهای؟
نشر ققنوس
عنوان ________گرگ مغول |
موضوع _____داستان های خارجی |
نویسنده _______ امریک |
مترجم _______ ناهید فروغان |
ناشر ________ ققنوس |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________سخت |
چاپ __________1386 |
صفحه_________525 |
قیمت روز______35000 ت |
قیمت فروش____ 21000 ت |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.