او گفت «زیباترین عشق، آن است که ازلابه لای صحبت مان در باب چیز دیگری، به آن دست می یابیم.» او، مرد شب است. همیشه در ساعات پایانی حافظه، پیدایش می شود. زمانی بین فراموشی و وهم. شهوت را بر شبش می کوبد و… می رود. زن می داند که منطق، توان مقابله با خواهش شبانه را ندارد. پس پرواز می کند و اسبان وحشی شوق او را به سوی مرد می برند. او مرد زمان گرگ ومیش است. عشق او حالتی از روشناییست. در گوشه ی تاریک حواس پیدایش می شود. تمام دهلیزهای جان زن را روشن می کند، خواهش های پنهانش را آشکار. مرد، همه چیز را در درون زن روشن می کند… و می رود.
عنوان _______آشوب حواس |
موضوع ____داستان |
نویسنده ____احلام مستغانمی |
مترجم ____ ایلیا آل خمیس |
ناشر ______ افراز |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1401 |
صفحه_______250 |
قیمت روز______250000 ت |
قیمت فروش____150000 ت |
دخ 7
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.