بخشی از کتاب تسخیر عمارت هیل :
لوک سندرسون دروغ گو بود؛ دزد هم بود عمه اش که میشد مالک عمارت هیل عادت داشت لاف بزند خواهرزاده اش بهترین ،تحصیلات بهترین لباسها بهترین سلیقه و بدترین رفقایی را دارد که به عمرش دیده؛ از هر فرصتی استفاده میکرد تا او را یکی دو هفته ای بفرستد دنبال نخود سیاه وکیل خانوادگی هم آمده بود دکتر مونتاگ را شیرفهم کند که عمارت به هیچ عنوان به او اجاره داده نمیشود مگر اینکه در طول اقامتش یکی از اعضای خانواده همراهش باشد و شاید در همان دیدار اول دکتر هم نیرو یا غریزه بقای گربه واری در لوک دید که او هم تقریباً به همان اندازه خانم سندرسون از همراهی با لوک در آن خانه مضطرب شد به هر حال لوک خوشش آمده بود
عمه اش قدردان و دکتر مونتاگ هم چیزی فراتر از راضی بود خانم سندرسون به وکیل خانوادگیشان گفت به هر حال چیزی در عمارت نیست که لوک بتواند آن را بدزدد به وکیل گفت ظروف نقره قدیمی با ارزش اند اما برای لوک اسباب زحمت میشوند آخر بلند کردن و آب کردنشان انرژی فراوانی میطلبد. خانم سندرسون در حق لوک بی انصافی می.کرد اصلاً و ابداً به لوک نمیآمد ظروف نقره خانوادگیشان را بلند کند یا ساعت دکتر مونتاگ یا گردنبند تئودورا را بدزدد ناخلفی او عمدتاً به کش رفتن پول نقد از کیف پول عمه اش و تقلب در بازی ورق خلاصه میشد ضمناً مستعد فروختن ساعتهای مچی و جعبه سیگارهایی بود که دوستان عمه اش از روی علاقه و با لپهای گل انداخته به او میدادند یک روز لوک عمارت هیل را به ارث میبرد اما هرگز به فکرش نرسیده بود که آنجا زندگی کند. نشر خوب
کتاب دایره قهوه ای
عنوان : تسخیر عمارت هیل |
موضوع : داستان |
نویسنده : شرلی جکسن |
مترجم : نیلوفر رحمانیان |
ناشر : خوب |
قطع : رقعی |
جلد : نرم |
چاپ : 1399 |
صفحه : 248 |
قیمت روز : 185000 ت |
قیمت فروش : 110000 ت |
دخ 4
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.