برشی از کتاب جسارت امید :
اولین باری که چشمم به کاخ سفید افتاد در ۱۹۸۴ بود، تازه از کالج فارغ التحصیل شده بودم، و بیرون از پردیس هارلم سیتی کالج نیویورک در مقام سازمان دهنده اجتماعی فعالیت می کردم، ریگان پیشنهاد کرده بود که بعضی از کمک های دانشجویی را قطع کند و در نتیجه من با گروهی از رهبران دانشجویی – که بیشتر سیاه پوست، پورتوریکویی یا تبار اروپای شرقی داشتند و همه اولین کسی در خانواده شان بودند که به کالج می رفتند مأمور شده بودیم در مخالفت با آن قطع کمک ها تومارهایی از امضاء جمع کنیم و بعد آنها را به مجمع نمایندگان نیویورک تحویل دهیم
سفر کوتاهی بود، بیشترش را در راهروهای بی انتهای ساختمان Rayburn چرخیدیم، مؤدب بودیم اما مخاطبان شتاب زده یی برای کارمندان کنگره به حساب می آمدیم، کارمندانی که از من سن و سال بیشتری نداشتند. در پایان، من و دوستانم تصمیم گرفتیم که از جاذبه های واشنگتن دیدن کنیم، اول سری به یادمان واشینتگتن زدیم و بعد هم جند دقیقه یی ایستادیم و به کاخ سفید (در اصل خانه ی سفید) خیره شديم. در خیابان پنسیلوانیا ایستادیم. چند قدمی دورتر از مقر گارد نیروی دریایی نزدیک دروازه ی اصلی مردم در پیاده روها و خودروها در خیابان به راه خود می رفتند.
بسیار تعجب کردم، اما تعجب من از نظافت کاخ سفید نبود. تعجبم از گشودگی آن به روی ازدحام و زندگی شهر بود، و ما اجازه داشتیم بایستیم و آن را تماشا کنیم، بعد آن را دور زدیم و باغ گل سرخ و خانه ی پشت آن را هم دیدیم. به تصور من، گشودگی کاخ سفید سخن از اعتماد ما در جایگاه یک دموکراسی داشت. رساننده ی این پیام بود که رهبران مان با مردم عادی چندان تفاوتی ندارند، یعنی که آنها هم تابع قوانین جاریکشورند.
بیست سال بعد، نزدیک شدن به کاخ سفید دیگر مثل سابق آسان نبود پست های بازرسی، نگهبان ها، خودروهای نظامی، آینه ها، سگ ها راهبندهای قابل حمل از دو خیابان دورتر، دورتادور کاخ سفید را بسته بودند
نشر نگاه
عنوان ________جسارت امید |
موضوع ____ باراک اوباما-سرگذشتنامه |
نویسنده ______باراک اوباما |
مترجم ______ ابوالحسن تهامی |
ناشر ________ نگاه |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1390 |
صفحه_________480 |
قیمت روز______ 385000 ت |
قیمت فروش____230000 ت |
ت30
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.