یاد رفتارهای غیرمنطقی و بچگانه ی جرارد در آن روزها افتادم، یاد آن رفتارهای بی ثبات و عورت نمایی های گاه به گاهش. گفتم به گمانم بیشتر زندگی های زناشویی مثل داستان اند، تعلیق ناباوری دارند. یعنی تکامل، موجب تداوم شان نیست، حتی گریز از حقایقی خاص هم موجب تداوم شان نیست. گفتم از این بابت مطمئنم که هنگام آن اتفاقات، او هم خودش یکی از همان حقایق بوده. چاره ای نبود جز آن که احساساتش را نادیده بگیری، وگرنه داستان ادامه می یافت. گفتم هرچند حالا که به یاد آن روزها می افتم می بینم همین رهانیدن ها، همین چیزهایی که در خدمت روایت داستان، انکار یا خودخواسته فراموش می شدند، همین ها لحظه به لحظه تعدادشان بیشتر و بر داستان چیره می شدند. این رهانیدن ها هم مثل همان وسایلی که در خانه اش جا گذاشتم، طى این همه سال معنایشان عوض شد و پذیرش شان همواره هم ساده نبود. مثلا بی تفاوتی من نسبت به رنج جرارد که آن روزها چندان مهم نبود اما بعدها حس گناهم بیشتر و بیشتر می شد. در پی آینده ام خیلی چیزها را از خودم راندم اما حالا همان آینده ام از من رمید، نیروی شماتتش هم آنچنان بیشتر و بیشتر شد که گمان بردم برابر با گناهی مجازات می شوم که هنوز متوجهش نشده ام. گفتم شاید هرگز نفهمم چه چیزهایی را باید برهانم و چه چیزهایی را حفظ کنم.
عنوان ________دگرگونی |
موضوع ____ داستان خارجی |
نویسنده ____ریچل کاسک |
مترجم ______ رضا جهان آبادی |
ناشر ________ جمهوری |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1399 |
صفحه_________190 |
قیمت روز______ 60000 ت |
قیمت فروش____36000 ت |
دخ 1
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.