عنوان کتاب در وهله ای نخست خواننده را به یاد فردوسی و اثر جاودانش شاهنامه می اندازد. این یادآوری البته در سراسر رمان برای ما تکرار می شود. آغاز بخش های داستانی که سرفصل هایی شاهنامه وار دارد و با گفت وگویی با کتاب فردوسی آغاز می شود مثل سرفصل اولین قسمت داستان؛ «کنون رزم سهراب…» یا نخستین جملات رمان: «چه زوری! پاها صاف و ستون، کمر خم، سر و سرشانه بالا، خیمه زده روی حریف سه خرواری. دست ها را از پشت چفت کرده به لبه هایش، چپ و راستش می کند. بیاوردش وسط میدان. بازوها فشار می آورند پیراهن را پاره کنند. نعره می زند. شلوارش از زور عرق خیس خیس است؛
عنوان ________سال سی |
موضوع ____ داستان ایرانی |
نویسنده ____احمد ابوالفتحی |
مترجم ______ |
ناشر ________چشمه |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1396 |
صفحه_________300 |
قیمت روز______ 38000 ت |
قیمت فروش____23000 ت |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.