سیندخت بلند میشود، روبهروی سام میایستد، تور سیاه را از روی صورتش بالا میزند.
سیندخت: من سیندخت مادر رودابهام! (مکث)
همسر مهرابم! (سام با شگفتی نگاه میکند)
کنون آمدم تا هوای تو چیست؟
ز کابل تو را دشمن و دوست کیست؟ (مکث)
اگر ما گنهکار و بدگوهریم
بدین پادشاهی نه اندرخوریم
من اینک به پیش تواَم مستمند (مکث)
بِکُش، گر کُشی، ور ببندی، ببند…
سیندخت: من سیندخت مادر رودابهام! (مکث)
همسر مهرابم! (سام با شگفتی نگاه میکند)
کنون آمدم تا هوای تو چیست؟
ز کابل تو را دشمن و دوست کیست؟ (مکث)
اگر ما گنهکار و بدگوهریم
بدین پادشاهی نه اندرخوریم
من اینک به پیش تواَم مستمند (مکث)
بِکُش، گر کُشی، ور ببندی، ببند…
عنوان _______سیندخت
|
موضوع ____ نمایشنامه |
نویسنده ____ فریده فرجام |
مترجم ___ |
ناشر ______نی |
قطع ___________جیبی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1400 |
صفحه_______180 |
قیمت روز______ 18000 ت |
قیمت فروش____11000 ت |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.