در کتاب لغت نامه تاریخ بیهقی پزوهشگر درصفحه اول آن جدول نشانههای اختصاری آورده که بیانگر عدم تکرار وضعیت کلمات است. مثلا اگر یک لغت اصل آن ترکی باشد از حرف (ت)استفاده کرده یا اگر فعل باشد از حرف(فع) استفاده کرده.
واج ها: “ب” به جای “و”: نبشتن به جای نوشتن یا “و” به جای “ب”: مثلاً زاولی به جای زابلی گاهی واجها را نیز حذف شده مولف در این کتاب آورده مثلا: “زاستر ” به جای “از آنسوتر”
اصوات و ساختمان جمله که گاهی برای تحسین”خنک” یا برای تحذیر “تا” استفاده میشود. مثلا : آگاه باید کرد و گفت که شغلی مهم افتاده است. تا بیدار کنند، یا ساختمان جمله ها بر خلاف ادورا بعد معمولاً کوتاه است که گاهی این جملههای کوتاه خود جملهای مستقلاند و گاهی جمله هایی با یکی از حروف بهم میپیوندند. مثلا: گفتند چنین کنیم /و باز گشتند/و نامه نوشتند / و بتعجیل بر نشستند. اجزاء جمله مانند فعل، قید، مفعول، گروه قیدی جای ثابتی ندارند. به این معنی که گاهی در آغاز و گاهی در وسط و گاهی در آخر جمله می آیند.
پزوهشگر با دقت کامل در تاریخ بیهقی به ساختمان کلمات مرکب و مشتق و صفات و قیود اشاره کرده بدین شکل ترکی دو اسم بصورت اضافه مقلوب: تاریخ پایه، دشمن بچه، یا ترکیب صفت با اسم که مشخص میکند که این دو کلمه از لحاظ ساختاری ترکیب صفت و اسم است. مثلا تنگ دل، خامل ذکر، دراین کتاب صفاتی که از پیشوند قیدی یا پیشوند و صفت دیگر ساخته میشود فراوان است. مانند بر جوشیده، نانزدیک. یا خداوند بزرگ نفس است و نیست همتا و حلیم و کریم است.
در مقوله کلمات جمه در این کتاب “امیر فرزند” به معنی شاهزاد که مضاف و مضاف الیه مقلوب تر کیب شده است در اصل فر”فرزند امیر” بوده . هنگام جمع دو جزء ترکیب الف و نون جمع میگبرد و بصورت امیران فرزندان به معنی شاهزادگان میآید.
در این کتاب، از صفحه 72 معنی لغات و ترکیبات که در تاریخ بیهقی آمده به ترتیب حروف الفاء شروع میشود. مثلا معنی لغت آب بزرگ: رودبزرگ – و لشکر گاهی کردند برابر خصم و آبی بزرگ در میان. یا مثلاً فروشه: نام قسمی حلواست که از آرد و عسل و روغن یا زرده تخمرغ و شیره و شکر سازند.
از صفحه 255تا 272 کنایات و استعارات بکار رفته در تاریخ بیهقی را آورده مثلا: تقدیر به شکارچی: تقدیر آفریدگار جل جلاله در کمین نشسته بود. یا تابوت به مرکب چوبین: آب بر وی ریختند و شستند و بر مرکب چوبین نشست(480). این عدد بیانگر این است که این استعاره در کتاب تاریخ بیهقی تصحیح دکتر فیاض در صفحه 480 آمده است.
در صفحه 277 فهرست و معانی نام اشخاصی که در کتاب تاریخ بکار رفته آمده که به ترتیب حروف الفبا میباشد. مثلا آدم: آدم در اصل کلمه عبری است به معنای خاکی یا سرخ رنگ …یا ابن عبد العزیز عمری: از زاهدان بزرگ مکه که به دیدار سلاطین نمیرفت. هارون الرشید به همراه فضل ربیع و با جامه بازرگانان به دیدار او رفت…
از صفحه 468 پزوهشگر به معرفی امکان نام برده شده در کتاب تاریخ می پردازد مثلا: آب پنج: پنج آب دریای پنج، در حدود بدخشان و تخارستان. این کلمه بصورت بنجوای و فنجوای هم آمده است. یا طابران طوس: یکی از دو شهر باستانی طوس. طابران و نوقان، که مجموعا طوس نامیده میشدند. میخواران: نام خاص شکارگاهی در حوالی غزنین بوده است.
از صفحه 611 تا 620 فهرست نقشههای بکار برده شده در تاریخ بیهقی میباشد.
از صفحه 621 فهرست نام قبایل و مفهوم هریک از نامهای قبایل اورده شده است مثلا: قبیله دهقان: ایرانی. معرب و ماخوذ از دهگان فارسی (ده+گان، پسوند) منسوب به ده و آن در قدیم به ایرانی اصیل و صاحب ملک و زمین، اعم از دهنشین و شهرنشین اطلاق میشده است.
و در آخر کتاب، از صفحه 667 فهرست ابیات و عبارات عربی بکار رفته در تاریخ بیهقی به همراه ترجمه آنها و معرفی کتابهای نام برده شده را آورده است.
کتاب لغت نامه تاریخ بیهقی در واقع برای علاقهمندان ادبیات و تاریخ بعنوان یک منبع مرجع جهت آشنایی با اصطلاحات و عبارات بکار رفته در آن زمان بسیار مفید و میباشد.
عنوان ________لغت نامه تاریخ بیهقی |
موضوع ____ادبیات |
نویسنده ____ مریم تنباکوئی |
مترجم ______ |
ناشر ________موسسه آل طه |
قطع ___________وزیری |
جلد ____________سخت |
چاپ __________1388 |
صفحه_________743 |
قیمت روز_______ |
قیمت فروش____100000 ت |
ک29
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.