برشی از کتاب لیدی ال :
با آن ریش و سبیل شبیه ناپلئون سوم آنجا می نشست و به نقطه ای نامعلوم خیره می شد و در ارزوی چیزی می سوخت که بعدا همیشه به یک بطری مشروب مبدل می شد.
مادرش رختشو بود و در انباری کوچکی در حیاط پانزده تا شانزده ساعت در روز کار می کرد و ملافه های کثیفی را می شست که اغلب محصول خانه های خاص کوچه لاپ بود دست کم آنهایی که دردسر تقديم ملافه را به مشتریان گذرا قبول می کردند. خیابانهای آن ناحیه محلی بود که پلیس فقط روزها سر و کله خود را در آن نشان می داد. شبها محله در قرق پااندازان بود، بی آنکه مانعی بر سر راه جنتلمنها با آن لباسهای شب و کلاههای سیلندر، عصاهای دسته عاج و شنلهایی که حاشیه ابریشمی داشت به وجود آورند.
بلکه برعکس، زیرا برای وازدگان حقیقی، با نیازهای سادیستی و مازوخیستی شان و برای لذت جویان آب از سر گذشته چیزی جذاب تر از تاریکی خطرناک و خشونت و عامیگری أعماق این لجنزار وجود نداشت. آنان که مشتاق لحظه ای فراموشی بودند به طور مقاومت ناپذیری به سوی سایه های کوچه لاپ کشیده می شدند؛ همان جا که پااندازان با شالی به دور گردن و گاهی گلی لای دندان، بی حرکت به ستونهای چراغ برق تکیه داده بودند؛ و برای آنان که کالاهای دیگری را ترجیح می دادند، دخترانی با چکمه های سیاه بلند در گوشه ای پشت به دیوار داده و به انتظار ایستاده بودند.
نشر ناهید
عنوان ________لیدی ال |
موضوع _____داستان های فرانسه قرن 20 |
نویسنده _______رومن گاری |
مترجم _______ مهدی غبرایی |
ناشر ________ ناهید |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1398 |
صفحه_________201 |
قیمت روز______65000 ت |
قیمت فروش____40000 ت |
دخ 10
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.