این مساله انتخابهای پیشروی مرا بهشدت محدود میکند. من با درمانگرهای بسیاری در شهر دوست هستم. بیماران را به آنها ارجاع میدهم، با آنها در همایش شرکت میکنم یا اینکه حال و احوال میکنم. بهعلاوه دوستان درمانگر من مثل جن بسیاری از درمانگرانی که من میشناسم را میشناسند. حتی اگر جن مرا به یکی از همدورهایهایش ارجاع دهد که من او را نمیشناسم، باز هم از اینکه درمانگر من با دوستم آشنایی و روابط صمیمی دارد معذب میشوم، انگار درمانگر من زیادی به من نزدیک است. اگر از یکی از همکارانم بخواهم درمانگری را به من معرفی کند چطور؟ خوب مساله اینجا است: من نمیخواهم همکارانم بفهمند نیاز مبرم به روانکاوی دارم. آیا این باعث نخواهد شد آنها، آگاهانه یا ناآگاهانه در اینکه بیماران را به من ارجاع دهند تردید کنند؟ پس با وجود اینکه دورتادور من را درمانگران فراگرفتنهاند، شرایطم این است: آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم…
عنوان _______بهتر است با یک نفر حرف بزنی |
موضوع ____ روانشناسی |
نویسنده ____ لوری گاتلیب |
مترجم ____خدیجه صفایی، لیلی پلاشی |
ناشر ______خانه فرهنگ و هنر گویا |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1399 |
صفحه_______550 |
قیمت روز______ 80000 ت |
قیمت فروش____50000 ت |
رو 9
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.