در غروب یک روز گرم بهاری دو مرددر پاتریارکزپاتدز دیده می شدند.یکی از آنها که حدود چهل سال داشت،لباس خاکستری تابستانی پوشیده بود.او کوتاه قد و پروار بود.موهایی مشکی اما کم پشت داشت.لبه ی کلاه شاپویش را در دست می فشردو بر صورت تمیز و تازه اصلاح شده اش عینک دسته شاخی با ابعادی غیر عادی خودنمایی می کرد.دیگری،مرد جوان چهار شانه ای بود که موهای فرفری قرمز رنگی داشت و کلاهی چهار خانه بر سر گذاشته بود که تا پشت گردنش پایین کشیده بود.پیراهن پشمی شطرنجی و شلوار سفید چروکیده یی بر تن داشت و کتان های سیاهی به پا کرده بود…
عنوان _______مرشد و مارگریتا |
موضوع ____ داستان خارجی |
نویسنده _____میخائیل بولگاکف |
مترجم ____سالومه مهوشان |
ناشر ______سمیر |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________سخت |
چاپ __________1398 |
صفحه_______510 |
قیمت روز______ 95000 ت |
قیمت فروش____60000 ت |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.