و اگر من از صحنۀ روزگار محو میشدم؟ خوب، به گمانم اصلاً هیچ چیز تغییر نمیکرد. احتمالاً اوضاع به همین طریق پیش میرفت، روزی پس از روزی دیگر… مطابق معمول.
بسیار خوب، پس احتمالاً فکر میکنید همۀ اینها کمی احمقانه است، اما خواهش میکنم باورم کنید.
آنچه میخواهم برایتان تعریف کنم در سه روز گذشته اتفاق افتاد.
این چیزی است که به آن میگویید یک هفتۀ عجیب و غریب.
راستی _ من به زودی میمیرم.
حالا همۀ اینها چطور اتفاق افتاد؟
نامهام همه چیز را توضیح میدهد.
پس احتمالاً نامهای طولانی خواهد بود.
اما دلم میخواهد تا آخر تحملم کنید.
چون این اولین و آخرین نامهام به شما خواهد بود.
همچنین وصیتنامه و شهادتم خواهد بود.
دوشنبه: شیطان ظاهر میشود
من حتی ده کار نداشتم که بخواهم قبل از مرگ انجام بدهم.
یک بار در فیلمیدیدم قهرمان زن داشت میمرد و برای همین فهرستی از ده کار تهیه کرد که میخواست قبل از مردن انجام بدهد.
چه مزخرفات مفصلی.
بسیار خوب. شاید نباید آنقدر سخت میگرفتم. اما واقعاً، چه چیزی توی چنین فهرستی میآید؟ احتمالاً یک عالم چرندیات.
شاید بپرسید:«اما چطور میتوانی این را بگویی؟»
باشد، ببینید، نمیدانم، اما به هرحال امتحانش کردم و فقط مایۀ خجالت بود.
عنوان ________اگر گربه ها نبودند |
موضوع ____ داستان خارجی |
نویسنده ____ گنکی کاوامورا |
مترجم ______گیتا گرکانی |
ناشر ________ نگاه |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1399 |
صفحه_________177 |
قیمت روز______ 30000 ت |
قیمت فروش____18000 ت |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.