فقط یونس برادر گلچهره به تنعمی رسید که همراه خواهر راهی تهران شد. یونس قد و قواره ای داشت و اگر نایب رضا نبود بلندترین و قوی ترین مرد انارک به حساب می آمد . از آن زمان بود که غروبهای انارک دلگیر شد و دیگر کدخدا و اهل ده عادت کردند که نایب رضا را روزها و روزها نبینند و مگر زمانی که برای سرکشی به خانه مشهدی یدالله میرفت آن هم که بعد از غروب بود وقتی که گوسفندان در آغلها آرام میگرفتند و انارک در پناه چراغهای موشی و شمع و فانوس دور سفره شام نشسته بود.
فقط خدیجه سلطان میدانست که نایب چه می و برای آن که اهالی از ناله نی او به راز دلش پی نبرند شب ها به کوه میزند و بر بلندای دور مینشیند و درد خود را با آسمان و ماه و ستاره می.گوید نایب نمی دانست که تا وقتی به کلبه بر نگردد چشم آن زن نمی خوابد و نمی دانست که خاله وقتی سر زیر لحاف می برد، شبی هزار بار میگوید بمیره برات خاله بمیره برای دلت و معمولا به دنبال آن آهی و لعنتی به شیخ الملک که آن پل را ساخت .
وقتی بهار دیگر رسید، شکوفه زد به باغ های انارک. نرگس دختر مشهدی یدالله را هم نایب به خانه بخت فرستاد در شبی که نرگس را با ساز و دهل به خانه شیخ الملک میفرستادند و همه ده غرق شادمانی بود حتی از ده بالا هم میهمانانی آمده بودند تازه انارک دید که در میان موهای سیاه و صاف نایب که همیشه از زیر کلاه نمدی اش بیرون می زد تک و توک نخ های سفید دویده نایب هنوز به سی نرسیده بود با آن قامت بلند در شلوار دبیت سیاه
وقتی بهار دیگر رسید، شکوفه زد به باغ های انارک. نرگس دختر مشهدی یدالله را هم نایب به خانه بخت فرستاد در شبی که نرگس را با ساز و دهل به خانه شیخ الملک میفرستادند و همه ده غرق شادمانی بود حتی از ده بالا هم میهمانانی آمده بودند تازه انارک دید که در میان موهای سیاه و صاف نایب که همیشه از زیر کلاه نمدی اش بیرون می زد تک و توک نخ های سفید دویده نایب هنوز به سی نرسیده بود با آن قامت بلند در شلوار دبیت سیاه
عنوان ______ از دل گریخته ها |
موضوع ____ تاریخ |
نویسنده _____ مسعود بهنود |
مترجم ____ |
ناشر ______ علم |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________سخت |
چاپ __________1393 |
صفحه______230 |
قیمت روز______325000 ت |
قیمت فروش____200000 ت |
ت 3
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.