کتاب داراب نامه ، تألیف محمد بن احمد بیغمی و تصحیح ذبیحالله صفا، داستان قهرمانى و بسيار شيرين داراب، پادشاه كيانى و پسر داستانى او، فيروز شاه است. اين كتاب، از متنهاى شيوا و پر ارزش نثر فارسى بر پايه روايات كهن ايرانى به شمار مىرود كه دو تحرير از آن وجود دارد. اين تحرير از آن داستان گزارى شهير به نام بيغمى است. داراب، پسر بهمن پسر اسفنديار، پسر گشتاسپ از پادشاهان پايانى سلسله داستانى كيانى است كه درباره او در ادبيات پهلوى و پس از آن، داستانهاى پرآوازهاى مانند «دارا و بت زرين» در ادب پهلوى به عربى وجود دارد. اين داراب كه در داستانهاى ملى، فرزند بهمن و هماى چهرآزاد است، پدر داراى دارایان، آخرين پادشاه كيانى بود، اما در اين داستان، فرزند او «دارا» نيست، بلكه فيروز ناميده مىشود. اين كتاب، داستان فارسى همين فيروز شاه است و از همين روى، «فيروزنامه» بايد خوانده شود؛ زيرا بيشتر به سخن درباره فيروز (پسر داراب) مىپردازد.
گزارنده (مؤلف) کتاب داراب نامه كه در ميان قرن هشتم و نهم مىزيست، اين داستان كهن را در حفظ داشت و آن را براى گروهى مىخواند (املا مىكرد) و كاتبى به نام محمود دفتر خوان آن را مىنوشت. نسخه خطى اين كتاب در ذىالحجه 887 هجرى نوشته شده است. راوى يا گزارنده داستان، چند جا آشكارا نام خود را باز مىگويد، اما در بيشتر جاها از خود به نام «راوى اين داستان غريب»، «مؤلف داستان و گزارنده سخن»، «مؤلف اخبار»، «مؤلف اخبار و گزارنده داستان»، «راوى داستان»، «راوى اين قصه» و «مؤلف اخبار و مقرّر اين كتاب و مورخ اين تاريخ» يا «گوينده داستان كهن» ياد مىكند و همه جا عبارتهايى را مانند «روايت كند»، «گويد» و «چنين گويد»، باز مىنويسد.
اين نثر پرارزش فارسى، به رغم گستردگىاش كامل نيست، بلكه پارهاى از داستان دلاويز اصلى به شمار مىرود. بارى، آن را سندى مىتوان شمرد كه براى روشن كردن تاريخ داستانسرايى در ايران و دگرگونىهاى اين فن به كار مىآيد. داستان دارابنامه، از ديد لغوى، دستورى، تاريخى و مردم شناختى، بسيار سودمند است و به رغم، داستانهاى سدههاى بعدى، صحنهها را به دقت فراوان توصيف مىكند و از رويدادهاى خُرد نيز سخن مىگويد؛ چنانكه با خواندنش از چگونگى لشكر آرايى و ميدان دارى و شيوه نواختن كوس جنگ و چند و چون جنگ افزارها و وسايل عياران و شگفتى آفرينىهاى جادويان، آگاهى كاملى مىتوان به دست آورد.سازنده داستانهاى اين كتاب، پيوسته عاطفه خوانندهاش را برمىانگيزد و آنگاه كه در سراشيبى نااميدى و اندوه است، او را به اوج اميد و شادمانى فرامىبرد. متن دارابنامه، به شش دفتر بخش شده است و پارههاى داستان در اين بخشها گنجانده شدهاند.
اين نثر پرارزش فارسى، به رغم گستردگىاش كامل نيست، بلكه پارهاى از داستان دلاويز اصلى به شمار مىرود. بارى، آن را سندى مىتوان شمرد كه براى روشن كردن تاريخ داستانسرايى در ايران و دگرگونىهاى اين فن به كار مىآيد. داستان دارابنامه، از ديد لغوى، دستورى، تاريخى و مردم شناختى، بسيار سودمند است و به رغم، داستانهاى سدههاى بعدى، صحنهها را به دقت فراوان توصيف مىكند و از رويدادهاى خُرد نيز سخن مىگويد؛ چنانكه با خواندنش از چگونگى لشكر آرايى و ميدان دارى و شيوه نواختن كوس جنگ و چند و چون جنگ افزارها و وسايل عياران و شگفتى آفرينىهاى جادويان، آگاهى كاملى مىتوان به دست آورد.سازنده داستانهاى اين كتاب، پيوسته عاطفه خوانندهاش را برمىانگيزد و آنگاه كه در سراشيبى نااميدى و اندوه است، او را به اوج اميد و شادمانى فرامىبرد. متن دارابنامه، به شش دفتر بخش شده است و پارههاى داستان در اين بخشها گنجانده شدهاند.
عنوان ________داراب نامه ( دو جلد) |
موضوع ____ادبیات |
نویسنده ____ مولانا محمد بیغمی |
مترجم ______ |
ناشر ________ علمی و فرهنگی |
قطع ___________وزیری |
جلد ____________سخت |
چاپ __________1381 |
صفحه_________1770 |
قیمت روز_______ |
قیمت فروش____250000 ت |
خ8
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.