نویسنده نه قصد گله و شکایت از روزگار آن زمانی خود را دارد و نه قصد پنهانی رساندن پیامهایی از قبیل مصائب تمول و فقر و نه حتی بیمادری، بلکه گویی صرفا میکوشد، برادری را در خود احیا کند که دیر فهمید تا چه اندازه، وابستهاش بوده است. برادری که به توان هم میتوانستند روح مادری ناشناخته را احضار کنند، مادری که بهانهای میشد تا آن دو، حسی بلاتکلیف را به هم گره بزنند!« در تخت خواب بودیم. اتاق مشرف به حیاط بود و گاه گاه صدای گلولهای شنیده میشد. به طرفم چرخیدی و گفتی: « در این ده سال هردوی ما عوض شدهایم، به خصوص من، تو هم عوض شدهای. » روی صورتم خم شدی و مرا بوسیدی.
آن ده سالی را به خاطر آوردیم که طی آن یاد گرفته بودیم چطور همدیگر را دوست داشته باشیم.» ( واسکو پراتولینی، 1947: ص99)
کتاب داستان خانوادگی میتواند آن قصهای باشد که بار دیگر، برای خواندن چیزی به آن رجوع کنیدکه در زیر تنش میگذرد. درد و دلی با برادری به نام فروچو است که روزگاری حضور داشته است و پیش از آن روایت زندگی در غم از دست دادن اوست. غمی که بینیاز از شریک با “او” به ادامه دادن است.
منبع متن
عنوان ________ داستان خانوادگی |
موضوع ____ داستان خارجی |
نویسنده ____واسکو پراتولینی |
مترجم ______ بهمن فرزانه |
ناشر ________ |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1390 |
صفحه_________135 |
قیمت روز______ 30000 ت |
قیمت فروش____18000 ت |
دخ 25
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.