هركول پوآرو خسته و بیحوصله است. تازه شاهكارش را كه تحلیلی از آثار نویسندگان معروف داستانهای پلیسی است تمام كرده و از اینكه موضوعی نیست كه “سلولهای خاكستری”اش را مشغول كند، ناراحت است. افكارش مشغول این چیزهاست كه نوكرش جورج اعلام میكند كه زن جوانی آمده و تقاضای ملاقات او را دارد. پوآرو اول تقاضای زن را رد میكند، ولی وقتی جورج میگوید زن قصد دارد درباره قتلی كه احتمالا انجام داده با او مشورت كند، علاقمند میشود. دختر به اتاق پوآرو راهنمایی میشود و پوآرو از ریخت و قیافه دختر و طرز لباس پوشیدنش و موهای نامرتب و گیجی و منگی عجیبی كه در طرز حرف زدنش وجود دارد خوشش نمیآید. پوآرو پس از پرس و جوهای مختلف متوجه میشود كه در زندگی دختر روزهایی هست كه توضیحی درباره آنها ندارد و در طی همین روزهاست كه او فكر میكند ممكن است كسی را به قتل رسانده باشد. سوال این است كه او چه كسی را به قتل رسانده و چرا این كار را كرده. داستان حاوی اشاراتی به زندگی جوانانی است كه لباسهای ناجور میپوشند و مواد مخدر استعمال میكنند. تضاد بین پوآرو و این جوانان كاملا آشكار است و پیداست كه كریستی نه از نوع زندگی و سلوك پوآرو خوشش میآید و نه به طرز زندگی و رفتار این جوانان علاقهای نشان میدهد. كریستی بوضوح از ضدفرهنگ حاكم بر فضای آن سالها و ظاهر ژولیده این جوانان ناراضی بود
عنوان ________دختر سوم |
موضوع ____ داستان خارجی |
نویسنده ______ آگاتا کریستی |
مترجم ______ مهتاب بخارایی |
ناشر ______هرمس |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1398 |
صفحه_________294 |
قیمت روز______136000 ت |
قیمت فروش____80000 ت |
دخ9
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.