داستان فانتزی «دیوار نامرئی» درباره پسری به نام پاتریک است که خواهری بزرگتر و برادری کوچکتر از خود دارد و مثل همه بچه وسطیها، احساس میکند به اندازهی فرزندان دیگر مورد توجه خانواده قرار نمیگیرد و احساس تنهایی میکند. پاتریک که عاشق هیجان بازیهای کامپیوتری است، روزی هنگام بازی کامپیوتری ناگهان بازی قطع میشود و شخصی روی صفحه نمایش ظاهر میشود و از یک مسابقهی تلویزیونی با جایزه یک میلیون دلاری خبر میدهد و میگوید که مسابقه هر شنبه، ساعت 10، در کانال هشت تلویزیون برگزار میشود.
شرکت کننده برای بردن جایزه، باید معماهایی شعرگونه را حل کند و به جست وجوی اشیای گمشده برود. عجیب اینکه، در شهر آنها چنین کانال و مسابقهای وجود ندارد. تا این که روز شنبه پاتریک با مادرش به مرکز خرید دهکده میرود. توی یکی از فروشگاهها، یک تلویزیون روشن میبیند. کانال هشت را میزند و یکدفعه، همان مجری روی صفحه ظاهر میشود و پاتریک را به مسابقه دعوت میکند. پاتریک میپذیرد و یکباره همه جا تاریک میشود و پس از چند ثانیه، خود را داخل سالن مسابقه میبیند. پاتریک نمیداند که چطوری از آنجا سردرآورده است، تا اینکه مدیر برنامه، رازی را برایش فاش میکند: “دیواری نامرئی بین دنیای ما و شما وجود دارد، اما شما از وجود این دیوار خبر ندارید!”
مخاطب با خواندن داستانی هیجانانگیز و پُراوج و فرود، با شخصیت اصلی داستان همراه میشود، به جهان موازی سفر میکند، با معماها دست و پنجه نرم میکند و به نوعی آزمون گذار از دوران بلوغ را طی میکند.
عنوان ________ دیوار نامرئی |
موضوع ____ کودک و نوجوان |
نویسنده ____امیلی رودا |
مترجم ______ محبوبه نجفخانی |
ناشر ________ مدرسه |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1399 |
صفحه_________205 |
قیمت روز______ |
قیمت فروش____40000 ت |
کو 12
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.