تیک تیک های ساعت،ریتم خاصی داشت،چارچوب را می گسست،از دست فرمولها درمی رفت،خود را به شکل صف درمی آورد و مرتب می کرد.داوید می شنید نفس هایش تند می شود.چشم هایش را بسته نگه داشت.ساعت تیک تیک می کرد.بعد،تیک تیک ها که همیشه فاصله ای یکسان از سکوت داشتند،به درون خود اندیشه بافته شدند؛ناگهان،دریافتنی شدند.موتوری در خیابان زوزه کشید،روشن شدنش مشکل داشت.همان لحظه،چیزی در وی منفجر شد؛در جایی از ذهنش که پنهان بود و هرگز کسی دنبالش نگشته بود،گونه ای اطمینان بود،موج هایی داغ و شعله ور را به شکل دایرههایی بزرگ از خود صادر کرد و به جان داوید انداخت؛به جلو،به بیرون،به جلو. همان جا مثل مرده افتاده بود.فقط ساعت تیک تیک می کرد،وگرنه همه چیز آرام آرام بود.چشم هایش را باز کرد….
عنوان ________زمان مالر |
موضوع ____ داستان خارجی |
نویسنده ______دانیل کلمان |
مترجم ______ امیر حسین اکبری شالچی |
ناشر ________روزگار |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1390 |
صفحه_________130 |
قیمت روز_____15000 ت |
قیمت فروش____9000 ت |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.