کتاب عشق و شعبده از نشر مرکز: در ادامه سلسله نشستهاي نقد و بررسي كتابهاي مردم شناسي كه به همت پژوهشكده مردمشناسي سازمان ميراث فرهنگي كشور و بخش اجتماعي مركز گفت و گوي تمدنها برگزار ميشود، صبح امروز کتاب عشق و شعبده، تاليف نغمه ثميني و با مضمون بررسي قصههاي هزار و يكشب، با حضور منتقداني چون محمد رضايي راد و محمدرضا اصلاني مورد نقد قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ابتدا محمدرضا اصلاني با اعتراض نسبت به اينكه هزار و يكشب را نبايد جزو فرهنگ عاميانه شرق دانست، گفت: فرهنگ عاميانه شفاهي است؛ درحاليكه كتاب مورد نظر يك كار مكتوب و به عبارتي، يكي از نحوهاي ادبي سرزمين خلافت شرق است. نسبت دادن متن هزار و يكشب به عربها، برخلاف آنچه محققان غربي به دليل نبود شناخت و گستردگي آگاهي نسبت به تاريخ و اسطوره ايران بدان اعتقاد دارند، نادرست است. وي كتاب هزار و يكشب را همراه با تخيل پيچيده و عجيبش، آغاز كننده رمان اروپا معرفي كرد و اظهار داشت: در دوران بن بست رمان، هنگامي كه اين كتاب توسط اديبان اسپانيايي زبان بازخواني شد، نوعي بازگشت ادبي با نگرش به مكتب رئاليزم جادويي با آغازگري فوئنتس، سروانتس و ماركز شكل گرفت و به عبارتي رمان نو احيا شد. اما متاسفانه ما ايرانيان به جاي استفاده از اين سرچشمه، همواره از انعكاس آن در كشورهاي ديگر سرچشمه گرفتهايم. اصلاني هزار و يكشب را مادر روايت در تمام جهان ناميد و عنوان كرد: اين كتاب يكي از شاخههاي بارورو ادبيات در رمان دوران مدرن است. علت آن هم روايت رفتاري و كرداري ديرينه آن است. وي اضافه كرد: كاملا واضح است كه كتاب ريشه در روايت گويي سازماني اشكاني و هخامنشي دارد. بحث عربي بودن كتاب به اين قضيه برميگردد كه در دوران جاهليت عربها و اوان پيامبري حضرت محمد (ص)، مردم عرب به روايات ايراني و اسطورهها علاقه وافر داشته و برخي براي ديگران روايت ميكردند و عربها نه به معناي مطلق، اما نسبي، از خود روايت داستاني به اين معنا نداشتهاند؛ بلكه روايات از يكسو هندو ـ ايراني و از سويي عبري هستند. بنابراين بايد هشيار بود و دانست كه عدهاي در از بين بردن امپراطوري فرهنگ ايران ميكوشند و بايد دانست كه هزار و يكشب در جلوگيري از اين امر نقش اساسي دارد. اين نويسنده، آزادگي رفتار زنان در هزار و يكشب را در مقابل دربند بودن آنها در خلافت عرب عباسي، نشانه ريشه داشتن داستانهاي آن از دوران هخامنشي دانست و گفت: مقاومت و آزادگي زنان در اين كتاب همان كاراكترهاي هخامنشي هستند و دليل عربي بودن اسمها در اين متن به دليل سنت ترجمه عربي يعني تغيير اسمها به نامهاي عربي است؛ همچنانكه مي بينيم به جاي اردشير، هارونالرشيد جايگزين ميشود. وي در پايان نسبت به ارجاع كتاب به متن عربي آن توسط نويسنده ابراز نارضايتي كرد و گفت: اين كتاب به آغوش وطن خود بازگشته است و هيچ لزومي به انجام اين كار نيست. به جرات ميگويم متن عربي كتاب از دور خارج شده است. محمد رضايي داد ـ ديگر منتقد اين نشست ـ اشاره نويسنده به نام اوليه كتاب با عنوان «هزارافسان» را ستود و عنوان كرد: در طب هندي مرتاضها و شمنها براي درمان بيماران يا مارگيرها براي گرفتن مار و كوفتن سر آن افسون ميخواندند و شهرزاد (قصهگوي اصلي داستان) نيز دقيقا اين دو كار را براي شهريار (پادشاهي كه قصههاي شهرزاد را ميشنود) انجام ميدهد، تا كشمكش مرگ و زندگي و اينكه گناه امري بشري است را به او بقبولاند. از اين لحاظ عنوان هندي كتاب در جايگاه بسيار مناسبي قرار دارد يا اينكه شهرزاد قصه ميگويد تا ملك را از اين دنيا رها كند. دقيقا شبيه كار شمن است كه جان بيمار را از طريق كنش قصهگويي رها كرده و با جان كيهاني متحد بكند. وي رمزيابي عدد 1000 توسط ثميني، نويسنده كتاب، را دريافتي هوشمندانه ذكر كرد و افزود: نويسنده براساس نظريهاي كه بيان ميدارد، در پايان هر هزاره يك منجي ميآيد، نقش شهرزاد را به مثابه يك منجي در پايان هزار قصه تاويل ميكند. اما با اين نكته كه عدد يك نماد مردانگي و عدد هزار نماد كمال و زنانگي است كه تلفيق آنها با هم آرامش جهان كامل را برهم ميزند، موافق نيستم. اين تاويل راه به مبالغه ميبرد. رضايي راد به چندآوايي بودن متن هزار و يكشب اشاره كرد و گفت: اين كتاب را نميتوان مختص يك فرهنگ دانست و يكي از دلايل آن، چندسيستمي بودن آن است؛ اما بهتر بود علاوه بر ريشههاي هندي، ايراني و عربي قصهها به ريشههاي يوناني و عبري آنها نيز اشاره ميشد. همچنين با نظريه نويسنده مبني بر اينكه اعراب تنها به افسانههاي پارسي تعلق خاطر داشتهاند، شايد چون يكتاپرستي ايرانيان بيش از تثليث مسيح ديگر با مسلمان بودن آنها همخواني داشته است، موافق نيستم. در اين باره بايد بگويم اعراب بينالنهرين رابطه بسياري با ايرانيان داشته و افسانهها از اين طريق انتقال مييافته است؛ به عبارتي موضوع به پيش از دوران اسلام برميگردد. اين منتقد در ادامه با بيان اينكه شايد اين سوال وجود دارد كه چرا از قصه 148 كه ملك به درمان خود واقف ميشود قصهها همچنان ادامه مييابد؟ گفت: هرچند ملك درمان يافته است؛ اما شهرزاد قصهها را ادامه ميدهد، براي آنكه قصد بدل ساختن ملك به انسان كامل را دارد. وي در پايان تصريح كرد: هزار و يكشب اثري نه متعلق به ادبيات رسمي كه متعلق به حاشيه است، زيرا سرشار از سخن جنسيت، نقد قدرت و فكاهي است و از آنجا كه به حاشيه پرداخته است، متني چندآوايي است. ثميني ـ نويسنده كتاب شعبده و عشق ـ نيز با قبول يا رد برخي پيشنهادات، به دفاع از اثر و نظريات خود در اين باره پرداخت. همچنين در ابتدا و انتهاي اين نشست دو قصه از كتاب هزار و يكشب بازخواني شد.منبع متن
عنوان ________عشق و شعبده |
موضوع ____ نقد ادبی |
نویسنده ____نغمه ثمینی |
مترجم ______ |
ناشر ________ مرکز |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1379 |
صفحه_________447 |
قیمت روز______ |
قیمت فروش____50000 ت |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.