بخشی از کتاب غیبت غیر موجه :
آن روز قلبش بهتر از همیشه میتپید و شاید برای همین بود که آنقدر خوب بازی میکرد که تماشاگران دور میز فکر میکردند اکنون در حال دیدن بازی قهرمان دست طلایی سالهای دور نوجوانان کشور هستند کسی که حتماً و قطعاً ناجوانمردانه از تیم ملی کنار گذاشته شده است. جوانی خوش اندام که هیچ چشمی قادر به دیدن حرکت مچ دستش در پیچ دستش در پیچ دادنهای راکت و ضربه به توپ نبود و دستش همچون رقاصه ای که روی پیست یخ می چرخید همه ی فضای میز را پر میکرد پیرمرد فقط یک امتیاز با پیروزی فاصله داشت و دکتر هنوز پشتش به او بود نفسی عمیق کشید بی تفاوت به صدای قلبش که بیخ گردنش میتپید بازی را آغاز کرد
ترکهای دیگر کری نمیخواند و بالا پایین نمیپرید تا به حال هیچ وقت این چنین به صرافت نیفتاده بود قطره ی عرق پرنمکی به داخل چشمش رفت و پاسخ ضربه ی پیرمرد را با ضربه ای ناشیانه داد اینجا و در این لحظه درست همان جایی بود که همه ی عمر به دنبالش می گشت همان جایی که باید مانند قهرمانان پوشالی فیلمهای رزمی ضربه ی نهایی را وارد میکرد بعضی رؤیاها آنقدر بزرگ هستند که حتی آدم جرأت فکر کردن به آنها را ندارد و این همان رؤیایی بود که پیر مرد حتی فکرش را هم نمیکرد همه چیز برایش مهیا بود تا قهرمان پارک شود. دستش را دور دسته ی راکت چفت کرد روی پنجه اش ایستاد و خیره به توپی که روی هوا بود دستش را به عقب برد و لحظه ای که خواست ضربه نهایی اش را به توپ بزند جهان برایش کند شد و صدای جمعیت همچون خرناسی بلند در گوشش پیچید دردی سوزنی مسیر سمت چپ صورت تا روی قفسه سینه اش را طی کرد و پیرمرد با آنکه نمیخواست، روی زمین افتاد ترکه ای و سایر جمعیت بالای سرش جمع
عنوان : غیبت غیر موجه |
موضوع : داستان |
نویسنده : مژگان شعبانی و … |
مترجم : |
ناشر : نسک |
قطع : رقعی |
جلد : نرم |
چاپ : 1401 |
صفحه : 124 |
قیمت روز : 65000 ت |
قیمت فروش : 40000 ت |
دا 19
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.