قرار نبود

کتاب قرار نبود ، بر پایه یک اتفاق ساده و یک فداکاری به ظاهر پر رنگ در جامعه­ی ما، یعنی از خودگذشتگی یک خواهر برای برادر، نوشته شده است؛ اما این بستر ساده همراه با رویایی عاشقانه چنان پیش می­رود، که دل کندن خواننده از ادامه داستان را ناممکن می­سازد. جملات قرار نبود، جملاتی ساده ولی پر انگیزه برای خواننده به شمار می­آیند. دانشگاه به عنوان سوژه اصلی بسیاری از داستان­ها این چنینی، بستری امن و در عین حال پر از خاطره را برای هر خواننده، فراهم می­کند. نویسنده کتاب قرار نبود نیز با الهام گرفتن از این احساس خطر و امنیت توأمان، پارادوکس جذابی را برای اولین قرار ایجاد نموده است.

شکنجه و نارضایتی­های روحی شخصیت اول داستان، باعث می­شود تا کلنجارهایی در طول داستان بر سر مسائل مختلف روایت می­شود، واقعی و قابل لمس برای خواننده به حساب بیاید. نادر به عنوان برادر شخصیت اول داستان، با این که شخصیتی به ظاهر مظلوم و بی گناه معرفی می­شود، در بسیاری از اتفاقات عامل اصلی قلمداد می­شود.

این ویژگی نثر کتاب، یعنی رعایت اصل نفوذ و تأثیرگذاری در عین بی خبری، سبب­ساز بسیاری از رخدادهای جذاب داستان می­شود.  باید توجه داشت که این اثر، به دنبال نمایش بسیاری از ساده ­انگاری­ها، ترس­های ناشی از نادانی­ها و به نوعی نبود حمایت و تربیت درست خانواده، در جامعه می­باشد. این کتاب با بیان تمامی زاوایای احساسی یک دختر جوان، یک خواهر مهربان و مسئولیت ­پذیر و انتخاب یک عاقل عاشق، رمانی دلچسب و زیبا را برای هر خواننده به ارمغان می­آورد