بخشی از کتاب موعد مقرر :
حکیم پیر رو به شاهزاده کرده و گفت به نظرت شلوار پوشیدن خروس ها ممنوع است؟ به نظر من که نمیتواند ممنوع باشد. نظر تو چیست؟» شاهزاده باز شروع به فکر کردن کرد و نهایتاً پاسخ داد: «من هم موافقم. گمان نکنم ایرادی داشته باشد بدین صورت هر دو شلوار به پا کردند روز بعد حکیم به شاهزاده گفت که گمان می کند خروسها هم بتوانند از غذایی که انسانها میخورند بخورند. حتی ادعا کرده بود که خروسها هم میتوانند پشت میز بنشینند البته به شرط اینکه ابتدا مزه غذا را بچشند. شاهزاده ای که هنوز خود را یک خروس میدانست این پیشنهاد را هم منطقی دانسته و پذیرفته بود. آن دو باهم از زیر میز بیرون آمده و پشت میز روی صندلی نشستند و شروع به مزه مزه کردن غذاهایی کردند که در مقابلشان قرار داده شده بود.همین طور مثل دو انسان شروع به صحبت کردند و درمان او همچنان ادامه داشت. زمانی که این داستان را شنیدم بسیار از آن خوشم آمده بود، چرا که دقیقاً به الگویی از هیچ اشاره میکند که مورد نظر شمس است این نه فقط از میان برداشتن هویت، بلکه آگاهی یافتن از نقشهایی است که برحسب موقعیت بر عهده گرفته ایم. انسان در زندگی خواه ناخواه تمثیلی از هر هویتی است که به تن میکند. زمانی که این هویتها و عناوین را بر تن میکند فردی دیگر است و زمانی که آنها را از تن می،کند فردی دیگر…. در محل کار فردی دیگر است و زمانی که دور میزی برای صرف غذا با دوستانش مینشیند فردی .دیگر در ترافیک در خانه در تنهایی در تعطیلات در شبکه های اجتماعی و حتی پشت رایانه فردی دیگر است. او در هریک از این موقعیتها هویتی مجزا و خصوصیاتی متفاوت از خود نشان میدهد. برحسب جا و موقعیتی که در آن قرار میگیرد و برحسب عناوینی که با خود حمل می کند بدون اینکه خودش متوجه باشد قالب شخصیتی انتخاب میکند و در صحنه تئاتر زندگی آن را اجرا میکند.
حکیم پیر رو به شاهزاده کرده و گفت به نظرت شلوار پوشیدن خروس ها ممنوع است؟ به نظر من که نمیتواند ممنوع باشد. نظر تو چیست؟» شاهزاده باز شروع به فکر کردن کرد و نهایتاً پاسخ داد: «من هم موافقم. گمان نکنم ایرادی داشته باشد بدین صورت هر دو شلوار به پا کردند روز بعد حکیم به شاهزاده گفت که گمان می کند خروسها هم بتوانند از غذایی که انسانها میخورند بخورند. حتی ادعا کرده بود که خروسها هم میتوانند پشت میز بنشینند البته به شرط اینکه ابتدا مزه غذا را بچشند. شاهزاده ای که هنوز خود را یک خروس میدانست این پیشنهاد را هم منطقی دانسته و پذیرفته بود. آن دو باهم از زیر میز بیرون آمده و پشت میز روی صندلی نشستند و شروع به مزه مزه کردن غذاهایی کردند که در مقابلشان قرار داده شده بود.همین طور مثل دو انسان شروع به صحبت کردند و درمان او همچنان ادامه داشت. زمانی که این داستان را شنیدم بسیار از آن خوشم آمده بود، چرا که دقیقاً به الگویی از هیچ اشاره میکند که مورد نظر شمس است این نه فقط از میان برداشتن هویت، بلکه آگاهی یافتن از نقشهایی است که برحسب موقعیت بر عهده گرفته ایم. انسان در زندگی خواه ناخواه تمثیلی از هر هویتی است که به تن میکند. زمانی که این هویتها و عناوین را بر تن میکند فردی دیگر است و زمانی که آنها را از تن می،کند فردی دیگر…. در محل کار فردی دیگر است و زمانی که دور میزی برای صرف غذا با دوستانش مینشیند فردی .دیگر در ترافیک در خانه در تنهایی در تعطیلات در شبکه های اجتماعی و حتی پشت رایانه فردی دیگر است. او در هریک از این موقعیتها هویتی مجزا و خصوصیاتی متفاوت از خود نشان میدهد. برحسب جا و موقعیتی که در آن قرار میگیرد و برحسب عناوینی که با خود حمل می کند بدون اینکه خودش متوجه باشد قالب شخصیتی انتخاب میکند و در صحنه تئاتر زندگی آن را اجرا میکند.
عنوان : موعد مقرر |
موضوع : روانشناسی |
نویسنده : هاکان منگوچ |
مترجم : فائزه پورعلی |
ناشر : نسل نواندیش |
قطع : رقعی |
جلد : نرم |
چاپ : 1402 |
صفحه : 200 |
قیمت روز : 180000 ت |
قیمت فروش : 110000 ت |
رو 8
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.