بخشی از کتاب اولیاء ذکر در تذکره الاولیاء :
با این صفه فرو میبرم و من از بیم آن اژدها هیچ ندانستم با صادق چه میگویم و از ترس بیهوش افتادم.
می گویند روزی با یاران خود نشسته بود به ایشان :گفت بیایید با هم عهد کنیم که هر کس از میان ما در قیامت رستگاری ،یابد آن دیگران را شفاعت .بکند یاران گفتند ای فرزند رسول خدا! تو به شفاعت ما نیاز نداری که جد بزرگوار تو حضرت محمد مصطفی عبدالله شفیع همۀ آفریدگان خدا است. صادق فرمود: من در قیامت شرم میکنم که به روی جد خود نگاه بکنم. گویند که جعفر صادق له مدتی خلوت گرفت و روی از خلق درکشید و بیرون نیامد سفیان ثوری از عارفان زمان وی بود؛ به در خانۀ او رفت و گفت یا جعفر مردم از نفسها و سخنان تو محروم مانده اند چرا گوشه گرفته ای؟ بیا و مردم را هدایت فرمای گفت: اکنون وقت گوشه گیری و خلوت است و این چنین باید چون زمانه بد شده و برادران همه برگشته اند و این دو بیت شعر را به زبان عربی خواند
وفا رفت همچون رفتن دیروز که گذشت و مردم همه در میان خیال و آرزو سرگردان بودند. همه با هم از دوستی و وفاداری دم میزنند در حالی که دلهایشان از کژدم کینه ها پراست». دیدند که جامهای گرانبها و نرم پوشیده است گفتند ای فرزند رسول خدا! این جامه لباس اهل بیت تو نیست دست آن مرد گوینده را گرفت و در آستین خود کشید، پلاسی پوشید بود که دست را خلیده میکرد و مثل خار در پوست می.خلید و گفت این برای خلق است و آن برای حق. ه میگویند که یکی به صادق لاله گفت همۀ هنرها ،داری، در پارسایی و جوانمردی باطن بی نظیری و نور چشم خاندان رسول لله ،هستی ولی اندکی تکبر (خودپسندی)داری گفت: من چون با نفس خود جنگیدم کبر و خودپسندی را از خود دور کردم کبریایی و عظمت خدا آمد جای کبر مرا گرفت به خود کبر نباید کرد
عنوان : اولیاء ذکر در تذکره الاولیاء |
موضوع : عرفان |
نویسنده : بهروز ثروتیان |
مترجم : |
ناشر : شرکت چاپ و نشر بین الملل |
قطع : وزیری |
جلد : نرم |
چاپ : 1385 |
صفحه : 420 |
قیمت روز : |
قیمت فروش : 80000 ت |
اف 18
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.