آدمها بی زبانند، چون در صدد تغییر در نحوه زیستن خود نیستند. یا به این دلیل که این زیستن را بهترین سبک زیستن می دانند. یا برای اینکه “تن پرورند و از تنبلی و شستی رنج می برند. همین سبک زندگی با همین اندیشه های ساده و همین داشته ها کفایت می کند.
نخست باید خود را عاری از حقیقت و دستان خود را خالی ببینیم. با کشف این تهیدستی، باید برخاست و دنبال کشف حقیقت بود. برای جستجو باید در عالم انسانی این جستجو را آغاز کنیم. ما انسانیم و در زمین با دیگر انسانها زندگی می کنیم. اگر حقیقتی وجود دارد باید در همین زمین و میان همین انسانها و درون همین عالم انسانی کشف شود. این کشف ، نیاز به ارتباط دارد. ارتباط با انسانها نیز از رهگذر زبان رخ می دهد.
باید بیاموزیم که چگونه سخن بگوییم. چگونه ارتباط زبانی داشته باشیم. شرط لازم این ارتباط خوب، “شنیدن” است. باید بیاموزیم که چگونه “دیگری” را بشنویم. شنودن دیگری تنها به معنای گوش دادن به سخن او نیست – گرچه این نیز لازم و ضروری است . اما مهمتر از این گوش دادن ظاهری، این است که بدانیم در هر ارتباطی باید به دنبال چیزی باشیم که اکنون در اختیار ما نیست؛ یعنی «حقیقت».
عنوان ________ زبان گفتگو حقیقت |
موضوع ____ فلسفه |
نویسنده _____اکبر جباری |
مترجم ______ علیرضا محمدی |
ناشر ________ پرسش |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1400 |
صفحه_________ 250 |
قیمت روز_____70000 ت |
قیمت فروش____42000 ت |
ف 1
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.