هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
بخشی از کتاب قتل وزیر مختار :
در این مهمانیها هیچ چیز به مرحله قطعی نمی رسد. چه خوب شد که وی تراژدی خویش را همینطوری بر حسب اتفاق قرائت نمود اما همین کار هم نمی بایست انجام بگیرد چون اوراق مورد علاقه وی تازگی خود را از دست میداد یعنی در دسترس علاقه مندان قرار گرفته بود بخت و طالع وی در کار نویسندگی عجیب و غریب بود دیگران چیز می نوشتند و به چاپ می رساندند اما کارهای وی تمامش وارونه و واژگونه بود اثری ناچیز و ناقص از وی به چاپ رسیده بود که شایسته سوزاندن در بخاری بود ولی نمایشنامه های واقعی وی سینه به سینه نقل میشد و به طوریکه دیدید به صورت ورق پاره بود
فادده ی میگفت که چاپ اندوه ناشی از فراست در حال حاضر به هیچوجه امکان ندارد این تراژدی را به هر حال به اتمام رسانیده و چاپ خواهد کرد. اما دیدید که چگونه است؟ باید تغییراتی در آن بدهد. منزلش به نوعی خالی و سرد بود. ساشكا بخاری را روشن نمی کرد . دستور داد تا ساشکا بخاری دیواری را روشن ،کند صبر تا سر و صدای هیزم و کبریت کشیدن او شنیده شد، آنگاه نشست اوراق تراژدی را برداشت و به بررسی آن پرداخت. تراژدی فوق العاده خوبی بود. این تراژدی میبایست با کلامی وزین و کوبنده در ادبیات بی مایه پتر بورگ رخنه .کند لحن کوبنده آن عمدی بود. چه رابطه ای می توانست بین این اثر و سالن پذیرائی فاددهی و صرف چائی و په تیا کاراتیگین وجود داشته باشد؟ این اثر را میباید در هوای آزاد در داخل ،آلاچیق شاید هم در عرصهٔ کوهسار خواند. پس در آن صورت این که نشد تراژدی این که نشد سخنوری؟ یکه و تنها در کنار بخاری دیواری با آهنگی نیمه صدا سرگرم بازخوانی اشعار خویش بود
در این هنگام متوجه شد که ساشکا ایستاده است و دارد گوش می دهد.
گریبا یه دوف سؤال کرد
چیه گوش میکنی داش مشتی خوشت میآید؟
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.