بخشی از کتاب به دنبال رویاها در تابستان :
برای لحظه ای سکوت برقرار شد و ایوا فکر کرد حتماً خاله لورل کتابش را زمین گذاشته تا با توجه کامل به حرفهای او گوش کند لورل با هیجان ،گفت همون مرد جذابی که مثل کاتالوگ مدلهاست؟ ایوا ،گفت همون) مغرور گنده دماغی که وقتی برای ثبت تعطیلاتم رفته بودم رفتار بی ادبانهای با من ،داشت ،همون ولی من فرستادمش بره پی کارش و حالا دارم تنها میرم سفر
چی؟ فکر میکنی کار عاقلانه ای کردی؟
ایوا گفت، «قرار نیست اتفاقی بیفته ولی خیلـی بـه شجاعت خودش مطمئن نبود. کیفش را باز کرد و یک بار دیگر وسایلش را بررسی کرد. پاسپورتش را از کیفش بیرون آورد و برنامه ی سفرش را نگاه کرد تا ببیند آیا بلیط یا چیز دیگری را هنگام تحویل چمدانها، باید تحویل دهد یا نه. ظاهراً چیز دیگری نبود. لورل ،گفت مطمئنم ثور اون قدرها هم آدم بدی نیست. ایوا دوباره برگه هایی که در دست داشت را نگاه کرد و در این بین، پاسپورتش روی زمین افتاد
خم شد که آن را بردارد و چندتا از برگه ها هم روی زمین افتادند. یک دست قوی مردانه پاسپورت را از زمین برداشت و آن را به دستش داد. ایوا برگه ها را گرفت و تشکر کرد بعد سرش را بالا آورد و چشمش به چشمهای آبی و نافذ ثور افتاد قلبش فروریخت. «لورل من بعداً بهت زنگ میزنم. تلفن را قطع کرد و گفت تو اینجا چه کار میکنی؟» من تازه فهمیدم که بیمه نامه ات معتبر نیست. اون فقط تعطیلات با همراه رو پوشش میده اگه تنها بری سفر و برات مشکل پزشکی پیش بیاد بیمه به دردت نمیخوره یا در صورتی که از تو دزدی بشه یا وسایلت رو گم کنی، پوشش پوشش بیمه شامل حالت نمیشه پس اگه واقعاً می خوای بری متأسفانه باید منم همراهیت کنم
عنوان : به دنبال رویاها در تابستان |
موضوع : داستان |
نویسنده : هالی مارتین |
مترجم : زهره مستی |
ناشر : اندیشه مولانا |
قطع : رقعی |
جلد : نرم |
چاپ : 1402 |
صفحه : 360 |
قیمت روز : 175000 ت |
قیمت فروش : 110000 ت |
دخ 25
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.