بخشی از کتاب نوشتن و همین و تمام :
،اتاقم نه در اینجا نه در پاریس و نه در تروویل پنجره ای است و میزی و عادت به مرکب ،سیاه از نوع مرکبهای سیاه ،نایاب میز البته میز خاصی است و من عادت خاصی پیدا میکنم ،همیشه هر جا که ،بروم هرجا که باشم حتی در جاهایی هم که نمینویسم در اتاق هتل مثلا؛ و عادت به اینکه همیشه در چمدانم نوشیدنی داشته باشم برای مواقع بیخوابی یا دلمردگیهای گاه و بیگاه در آن دوره یارانی داشتم در دوستانی؛ کمتر پیش آمده است که از یاران دور بمانم آنها به عزلتم نوفل خو گرفته بودند زن از سر لطف گاهی امکانی برایشان فراهم میکرد که آنها هم کتابهایی بنویسند.
تنها در مواردی نادر کتابهایم را به آنها داده ام که بخوانند زنها نباید کتابهایی را که خود نوشته اند به عاشقانشان بدهند که بخوانند هر فصلی را که مینوشتم از چشمشان پنهان می.کردم موضوع برای من جدی است طوری که گاهی از خودم میپرسم دیگران چه میکنند مثلاً زنی که شوهر یا عاشقی داشته باشد؛ لابد در این طور موارد دلبستگی به شوهر را از چشم عاشقان پنهان می.کنند دلبستگیام هیچ وقت جایگزین پیدا نکرد هر روز که از زندگی ام میگذرد بیشتر به این موضوع پی میبرم این خانه مأوای عزلت ،است با این حال پنجره ای مشرف به کوچه دارد مشرف به میدانچه به آبگیری قدیمی و دسته دسته دانش آموزان دهکده یخ که میزند ،آبگیر بچه ها رویش سرسره بازی میکنند و دیگر نمیگذارند کار کنم من هم مانعشان نمیشوم مانع این بچه ها هواشان را دارم تمام زنهای بچه دار هوای این بچه ها را دارند بچه های نافرمانسر به هوا مثل همه بچه ها چه ترسی دارند ،هربار خیلی و چه مهری عزلت یافتنی نیست میسازیمش ساخته می.شود وقتی متقاعد شدم که باید تنها باشم که تنها بمانم تا کتاب بنویسم ساختمش
عنوان : نوشتن و همین و تمام |
موضوع : داستان |
نویسنده : مارگریت دوراس |
مترجم : قاسم روبین |
ناشر : نیلوفر |
قطع : رقعی |
جلد : نرم |
چاپ : 1391 |
صفحه : 270 |
قیمت روز : |
قیمت فروش : 40000 ت |
دخ 4
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.