چارلی: هیچ کس جرئت نداره این مرد رو سرزنش کنه. شماها نمی فهمید: ویلی یه فروشنده بود. برای یه فروشنده، زندگی آخر خط نداره. اون پیچ تُو مهره نمی کنه، از قانون حرف نمی زنه، یا نسخه برای مریضت نمی ده. یه مردیه که کیلومترها دور از خونه، در اوج غصه هم باشه، زندگیش بسته به یه لبخند و کفشیه که برق بزنه. و وقتی که دیگه کسی جواب لبخندش رو نده- اون وقت زلزله می شه. کافیه چهارتا لک بیفته به کلاهت، دیگه کارت تمومه. هیچ کس جرئت نداره این مرد رو سرزنش کنه. فروشنده باید رؤیا ببافه، پسر. این ذات این رشته ست.
عنوان _______گفت و گوهایی درباره انسان و فرهنگ |
موضوع ____علوم انسانی |
نویسنده _____مجموعه نویسندگان |
مترجم ____ ناصر فکوهی |
ناشر ______فرهنگ جاوید |
قطع ___________رقعی |
جلد ____________نرم |
چاپ __________1389 |
صفحه_______278 |
قیمت روز______ |
قیمت فروش____17000 ت |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.